هفت دیالوگ ماندنی از شهاب حسینی
دیالوگهای خاص و به یادماندنی را میتوان یکی از اصلیترین دلایل جذابیت و ماندگاری فیلمها دانست. سینمای ایران از گذشته تا به امروز، با بهرهگیری از کارگردانان و فیلمنامهنویسان توانمند، توانسته دیالوگهای ماندگاری خلق کند که بخشی از حافظه تاریخی سینما را تشکیل میدهند. دیالوگهای خوب و تاثیرگذار به دفعات بازگو شده و الهامبخش مخاطبان بودهاند. در این میان، برخی از دیالوگهای شهاب حسینی در فیلمها و سریالهایش بسیار مورد توجه قرار گرفتهاند. در ادامه، به هفت دیالوگ ماندگار او اشاره میکنیم:
1. جدایی نادر از سیمین
«من همه زندگیمو باختم. منو از حبس میترسونی؟ برو از خدا بترس.»
2. فروشنده
«چیکار دارند میکنند با این شهر؟ دلم میخواست با لودر میزدم زیرش و همه چیز رو خراب میکردم و از نو دوباره میساختم. اینها رو همه یه دور خراب کردند و دوباره ساختند تا این شده.»
3. درباره الی
«یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایانناپذیره.»
4. برف روی شیروانی داغ
«میدونی برتر از عشق بیفرجام چیه؟ فرجام بدون عشق.»
5. شوق پرواز
«جنگ احساس مسئولیته، نه شلیک گلوله.»
6. پلیس جوان
«تو کویر آدم به خدا نزدیکتره چون آسمون به زمین نزدیکتره.»
7. مدار صفر درجه
«تو را برای دوست داشتن دوست میدارم. تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم.»