اولین کارگردان زن سینمای ایران

شهلا ریاحی، کارگردان فیلم مرجان و پیشگام زنان در سینمای ایران

قدرت زمان وفادوست معروف به شهلا ریاحی در سال ۱۳۰۵ در تهران متولد شد. وی تحصیلات خود را تا سیکل ادامه داد و در سن ۱۷ سالگی بنا به درخواست و راهنمایی همسرش اسماعیل ریاحی که خود از شیفتگان تئاتر بود به صحنه تئاتر تهران راه یافت و برای اولین بار در نمایشنامه‌ای به نام «سیاست هارون‌الرشید» نقش اول دختر نمایش را کسب کرد.

او با کار سوم و چهارم در دنیای محدود تئاتر آن زمان به عنوان بازیگری محبوب و سرشناس مورد توجه قرار گرفت. وی سینمای حرفه‌ای را در سال ۱۳۳۰ با فیلم «خواب‌های طلایی» به کارگردانی معز دیوان فکری تجربه کرد.

ریاحی سال ۱۳۳۵ فیلم «مرجان» را کارگردانی کرد و به این ترتیب نام اولین زن کارگردان سینمای ایران را به خود اختصاص داد.

فیلمنامه را دکتر منوچهر کی‌مرام بر اساس داستانی از محمد عاصمی می‌نویسد، شهلا ریاحی نقش اصلی زن را در کنار محمدعلی جعفری در فیلم بازی می‌کند، احمد شیرازی فیلم‌برداری و دکوپاژ و تدوین کار را بر عهده می‌گیرد و شهلا ریاحی با پیدا کردن سرمایه‌گذار و پذیرفتن مسئولیت تهیه فیلم، امکان ساخت آن را فراهم می‌کند.

شهلا ریاحی درباره تهیه فیلم می‌گوید:
“آن زمان فیلم‌ها رفته بود روی بزن بزن و رقص و چیزهای دیگه. تهیه‌کننده‌ها زیر بار مسئولیت این فیلم نرفتند. من فیلمنامه را خواندم و خوشم آمد. با سرمایه‌گذاری یکی از نزدیکانمان این فیلم را خودم قبول کردم و دست‌ به کار شدم.”

فیلم در هجدهم شهریور ۱۳۳۵ در سینماهای پارک، خورشید و دیانا اکران می‌شود و هرچند مورد توجه منتقدان قرار می‌گیرد اما در گیشه شکست می‌خورد. در همان دوران منتقد مجله «ستاره سینما» بر این موضوع که فیلم به سنت فیلم‌فارسی تعلق ندارد و تجاری به حساب نمی‌آید، تأکید می‌کند و می‌نویسد:

«دو هنرمند محبوب شهلا ریاحی و منوچهر کی‌مرام دور از جریان تجاری و خرده فرمایشات صاحب‌کار و تضییقات و تحمیلاتی که در استودیوهای ما رواج دارد، دست به دست یکدیگر دادند و فیلمی را آغاز نموده‌اند.»

اما همین پرهیز از کلیشه‌های رایج و تمرکز بر زاویه‌دید زنانه در فیلم باعث عدم موفقیت آن می‌شود. هرچند دلیل دیگری نیز برای ناکامی فیلم در گیشه مطرح شده است. اینکه در همان نخستین روزهای اکران فیلم، عده‌ای از نویسندگان مطبوعات که به خاطر گرایش سیاسی محمدعلی جعفری با او مشکل داشتند، نقدهای تندی علیه او و شهلا ریاحی می‌نویسند و به فیلم حمله می‌کنند.

هرچند شهلا ریاحی و محمدعلی جعفری جواب مخالفان و منتقدان را می‌دهند اما درنهایت شهلا ریاحی فیلم‌سازی را کنار می‌گذارد و مرجان تنها فیلم او باقی می‌ماند و او ترجیح می‌دهد که به عنوان بازیگر به فعالیتش در سینما ادامه دهد.

شهلا ریاحی می‌گوید:
“سینماداران بعد از ساخت مرجان مرا مجبور کردند که حتماً یک پرده موسیقی و رقص و آواز به آن اضافه کنم تا فروش فیلم تضمین شود. همین موضوع باعث شد سرخورده شوم و دیگر کارگردانی را ادامه ندهم.”

متأسفانه از فیلم مرجان نسخه کاملی در دسترس نیست اما آنچه درباره فیلم می‌دانیم، این است که داستان پیرامون سرگذشت دختر جوانی در یک روستا شکل می‌گیرد. پدر مرجان که دست به دزدی زده است، توسط معلم مدرسه روستا زندانی می‌شود و وقتی مرجان برای ملاقات پدرش می‌رود، با معلم آشنا می‌شود و به هم دل می‌بندند.

معلم، پدر مرجان را آزاد می‌کند و شروع به آموزش خواندن و نوشتن به مرجان می‌کند اما کدخدای روستا که چشم به مرجان دارد، پدرش را نسبت به رابطه او و معلم بدگمان می‌کند و با ارسال گزارش‌های دروغ به مقام‌ها، باعث انتقال معلم به جایی دیگر می‌شود.

معلم از مرجان می‌خواهد که با او به شهر برود اما مرجان به اجبار پدرش مجبور به کوچ می‌شود. مدتی بعد او از طایفه‌شان فرار می‌کند و برای یافتن معلم به شهر می‌رود اما او را نمی‌یابد. پس از مدتی آوارگی و سرگشتگی شروع به کار در یک بیمارستان می‌کند و یک روز به طور اتفاقی معلم را در بیمارستان می‌بیند که همسرش را برای زایمان به آنجا آورده است.

مرجان قصد دارد تا همسر معلم را بکشد و انتقام بگیرد اما بعد پشیمان می‌شود و نوزاد را به دنیا می‌آورد و به زندگی خودش پایان می‌دهد.

فیلم بر مبنای تقابل روستا و شهر به عنوان یکی از بن‌مایه‌های رایج در آن دوران شکل می‌گیرد و هرچند مرجان با ترک روستا و طایفه و رفتن به شهر، عاقبت خوشی نمی‌یابد و درگیر عشقی ناکام و فرجامی تراژیک می‌شود اما فیلم تصویری از زنی را نشان می‌دهد که با وجود سادگی و خامی‌اش می‌کوشد سواد بیاموزد و از محیط کوچک و بسته اطرافش فراتر برود و تن به ازدواج اجباری ندهد و برای خودش و سرنوشتش تصمیم بگیرد.

ویژگی مهم فیلم این است که زن در مرکز داستان قرار دارد و ماجراها از زاویه دید او روایت می‌شود و مخاطب برای اولین بار از نگاه یک زن به او و سرگذشتش می‌نگرد و در احساسات و افکار و رویاهای او شریک می‌شود.